گروه مطالعات عالی هنر، دانشکده هنرهای تجسمی، دانشکدگان هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
چکیده
بدون تردید مهمترین ویژگی عصر پسافناوری در حوزه ارتباطات، علاوه بر حذف محدودیتهای فیزیکی، کاستن از نیاز به زمان و مکان است. امری که سبب ایجاد یک انقلاب اطلاعاتی بیپایان شدهاست. افزایش ژرفای سوادِ فرهنگی در مخاطب آثار هنر تجسمی دیگر تنها به تقویت تجربه از طریق دانشاندوزی محدود نمیشود؛ بلکه تعامل مستقیم و ارتباط با جامعه هنری به واسطه استفاده از رسانههای معاصر، نقش فعالی در ساحت آفرینش و گسترش هنر تجسمی (در شاخههای هنری متنوع) ایفا میکند. هرچه دانش مخاطب درباره تاریخ هنر، سبکها، روشها و تکنیکهای مختلف آن افزونتر باشد، فرهنگ او عمیقتر شده و تجربهاش افزایش مییابد و این امر به او توانایی رسیدن به مراحل بالاتر در حوزه درک و تحلیل هنری را میدهد. بدین ترتیب، زمانی که فرآیندهای فنی و ذهنی را که هنرمند در هنگام خلق اثر هنری خود طی میکند، بهواسطه رسانه ثبت (و به مخاطبان منتقل) میگردد، رسانه میتواند دانش را به چیزی ملموس (برای مخاطبان) تبدیل کند. این امر به رشد درک هنری و ارتقای آگاهی زیباییشناختی فرد و جامعه کمک میکند. این پژوهش به دنبال تبیین چگونگی بهرهگیری از رسانههای معاصر به عنوان پایگاه دانشی مهم در هزاره سوم، در گسترش و انتقال تجربیات هنر تجسمی محلی و جهانی است. همچنین در پی تشریح امکاناتی است که رسانهها از طریق این ارتباط هنری بیپایان برای توسعه برنامههای درک و تحلیل هنری ارائه میدهند؛ موضوعی که بهواسطه فرآیند ارتباط متقابل بین عموم مخاطبان هنر -بهویژه دانشجویان هنر تجسمی - و فعالیتهای هنری متنوعی که در اینترنت برگزار میشود ممکن گردیدهاست.