ساتیر درنقاشی های محمد سیاه قلم نوشته جیمز وایت

نوع مقاله : ترجمه

نویسنده

دانشجوی دکتری پژوهش هنر (گرایش تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی)-دانشگاه هنر(دوره روزانه)

چکیده

تاکنون پژوهش­های بسیاری بر روی بیش از 60 نقاشی، منسوب به هنرمندی با نامِ محمد سیاه قلم، با مضمونِ انسان­ها و دیو­ها صورت گرفته است.­  آثاری که عمدتاً درآلبوم­هایH.2153  و H.2160 کتابخانه­ی کاخ توپقاپی نگهداری می­شوند. هرچند شیوه­های به­کار برده شده در جهتِ مقایسه­ی ساختاری این آثار، عمومِ پژوهشگران را برآن داشته است که نقاشی­ها یا به قرن 14 و یا قرن 15 تعلق دارند، با اینحال، توجهِ اندکی به آنچه که این تصاویر باز می­نمایانند معطوف شده است. این مقاله، به بررسیِ این نقاشی­ها در بستری ازمستنداتِ معتبر ومنابعِ ادبی (چه درزبان فارسی وچه عربی) پرداخته ومجموعه­ای از نقش­مایه­­های مشترکِ موجود در نقاشی­های سیاه قلم وچندین تصویرِمتأخر­تر را مشخص کرده است. علی­رغم نظر بعضی از محققان، مبتنی براینکه نقاشی­ها با ثبت گوشه­هایی از زندگی در مناطق جغرافیاییِ مرزی، سعی دارند آداب و رسوم یک فرهنگِ التقاطی را عیناً باز­نمایی کنند، این مقاله بر این عقیده است که نقاشی­ها با شاخه­ای از ایده­های ساتیریکِ رایج در دنیای اسلامِ در قرونِ 14 و ­15 در پیوند هستند و به تقلیدی پارودی­­وار ازاین آدابِ مشترک می­پردازند. آدابی که احتمالاَ توسط برخی ناظران،­­ بی­معنی و یا ممنوعه پنداشته می­شد.

کلیدواژه‌ها