در بهار ۲۰۲۳، ما شاهد جهشی بزرگ در افزایش دسترسی عموم مردم به تصاویر خلق شده توسط هوش مصنوعی بودهایم. خبرساز شدن این تحول از تصاویر پاپ فرانسیس در ژاکت بلند مد روزش یا موتورسواری وی در خیابانی شلوغ، آغاز شد. جنجال مشابهی نیز دربارهٔ تصویرهای ساختهٔ هوشمصنوعی از نحوه واکنش خبرگزاریها به دستگیری قریب الوقوع رئیس جمهور اسبق، دونالد ترامپ، شکل گرفت. سازمان عفو بینالملل از تصاویر هوشمصنوعی استفاده کرد تا دومین سالگرد خشونت پلیس علیه معترضان در کلمبیا را خاطرنشان کند. بوریس الداگسن نیز جایزه بهترین عکس خلاقانه را از سوی رقابت جهانی عکاسی سونی، نپذیرفت و اعلام کرد که اثر او با هوشمصنوعی ساخته شده است. طولی نکشید که مردم واکنش های انتقادی نشان دادند. استفاده از هوشمصنوعی برای تولید تصاویر، با عنوانهای تندی مانند جعلی، فریبنده، اخبار ساختگی و تهدیدی برای اعتبار عکاسی خطاب شد. این مقاله با هدف مداخله در این بحث بحرانزا، سه گام تحلیلی ارائه میدهد: اولا، ما به مفهومی برای فتورئالیسم نیازمندیم که آن را از عکاسی تمیز دهد. دوما، ما به وجه تمایزی مفهومی برای دو کارکرد بنیادین عکاسی نیاز داریم: تصویرکردن و تشخیصدادن. علاوه بر این تمایز ابتدایی بین کارکردهای یک تصویر، این مقاله، گام سومی را جهت معرفی مفهوم ژانر کارکردگرایانه ارائه میدهد. توسط این رویکرد بینارشتهای نسبت به فتورئالیسم، عکاسی و ژانر، این سه شاخص تحلیلی، ارائه شده و مرحله به مرحله بررسی میشوند تا با تحلیل مثالهایی انضمامی و متاخر از تصاویری که در جامعه امروز با هوشمصنوعی تولید شده یا بهبود یافتهاند، محل بحث واقع شوند. امروزه مباحثهٔ همگانی بحرانزا دربارهٔ تصاویر هوش مصنوعی در خدمت دموکراسی، هنر، ژورنالیسم و حتی عکاسی نیست. هدف مقالهٔ حاضر این است که با ارائه ابزاری ساده و همزمان تحلیلی و کاربردی، در مباحثات مربوط به ارتباط میان عکاسی و فناوریهای تصویری عصر حاضر و آینده، مشارکت کند.