تجلی رنج در اساطیر، با نگاهی به اسطورۀ گیل‌گمش

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناسی ارشد پژوهش هنر، دانشکده هنر، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران

2 استاد گروه پژوهش هنر، دانشکده هنر، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران.

چکیده

رنج، حقیقتی انکارناپذیر در عالم هستی و قابل ادراکِ وجدانی همة افراد بشر است. اما آن‌چه در این زمینه، همواره اندیشة انسانی را به خود مشغول کرده، چیستی این حقیقت و چگونگی مواجهه با آن است. پاسخ‌گویی به پرسش‌هایی از این دست، منوط به تحلیل درستی از حقیقتِ رنج است. از آن‌جا که آگاهی و تعالی روح، ارتباط اجتناب‌ناپذیری با رنج دارند، این موضوع، همواره زمینه‌ساز انتقاد و اعتراض میان هنرمندان و جوامع بشری بوده و خواهد بود. شوپنهاور، مارکس و نیچه، سه فیلسوف منتقد آلمانی در جستجوی رهایی انسان از سختی‌ها و رنج‌ها بودند. در فلسفۀ کی‌یرکگارد نیز، رابطه‌ای دیالکتیک میان آگاهی و رنج وجود دارد. از آن‌جا که هدف غایی بشر در زندگی، جاودانگی است، تلاش او همواره بر این بوده که در هر زمان و مکانی برای آیندگان خود پیامی برجای بگذارد. به همین دلیل، فیلسوفان معتقدند برای دوام‌آوردن در جهانی آکنده از رنج، اسطوره یک راهکار است. یکی از مهم‌ترین مسائلی که در اساطیر به ‌چشم می‌آید، تلاش بشر برای رهایی از رنج و رسیدن به رویین‌تنی در برابر جهانی سرشار از رنج و ناکامی است. از این‌رو، مطالعۀ ادبیات اساطیری و بازشناسی اساطیر کهن، می‌تواند بسیار مفید باشد. یکی از برجسته‌ترین متون اساطیری با مضمون رنجِ انسانی، افسانۀ «گیل‌گمش» است که شاهکاری برجای‌مانده از تمدن سومر است. اسطورۀ گیل‌گمش، کهن‏‌ترین اسطوره‏ جهان و با قدمتی چهارهزار ساله، داستان تکامل، رنج و به پوچیِ رسیدن انسان است. آن‏چه برتری این اسطوره بر دیگر اساطیر جهان را موجب می‏‌شود، ضرباهنگ فلسفی آن است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی و توصیفی و با استناد به منابع کتابخانه‌ای، در صدد آن است که به فلسفۀ رنج و جایگاه آن در حماسۀ گیل‌‌گمش بپردازد. در این تحقیق، با بیان عقاید و آرای فیلسوفان در باب رنج، به این نتیجه می‌رسیم که بُن‌مایه‌های رنج در زندگی قهرمان داستان، به شکل‌های مختلف مشاهده می‌شود و رنج گیل‌گمش جهت رسیدن به اعتلای روحی و رازِ جاودانگی، نتیجۀ آگاهی او نسبت به جهان می‌باشد.

کلیدواژه‌ها