1
دانشجوی کارشناسی، گروه سینما، دانشکده (واحد) سروش، دانشگاه علمی- کاربردی، تهران، ایران.
2
دانش آموخته دکتری فلسفه از دانشکده الهیات پردیس فارابی دانشگاه تهران، قم، ایران.
چکیده
اثر مستند، گوشهای از واقعیت است که از طریق سرشت آدمی، خاص دیده میشود؛ غنا و ابهام نهفته در کُلِّ زندگی را انعکاس میدهد و همین امر، آن را به مرزی فراتر از مشاهدۀ عینی میکشاند. بنابراین، مستندها بازتولید واقعیت نیستند، بازنمون جهاناند و همین بازنمون، مظهر دیدگاهی ویژه از جهان است. مستند، ادبیات منحصر بهفرد خود را دارد، رویدادها را در چارچوب مفهومگرایی قرار میدهد، ذهن را به چالش میکشد و تفکر را بر دریای حقیقت، معلق نگه میدارد تا زمانیکه هر کس، پاسخ خود را بیابد.
در این پژوهش، همپوشانیِ ژرفترین و هنریترین شاخۀ سینمای مستند، یعنی مستند شاعرانه با فلسفۀ شوپنهاور که در باب تفکر، زمان، طبیعت بشری، اراده و ... سخن گفته است، مورد بررسی قرار میگیرد. تمام بخشهای فلسفۀ جهانشمولی که شوپنهاور به آن اشاره میکند، گویی با نخهایی نامرئی به کلمۀ رنج متصل شدهاند؛ همان رنجشی که در بطن آثار شاعرانه یافت میشوند و همان رنجی که از اراده و تصور نشأت میگیرد. از اینرو، میتوان از تفکرات شوپنهاور به موضوعات زیستمحور پل زد.