بررسی مثلث هنرمند، اثر، مخاطب (توجه به تعامل نقاشی با مخاطب)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

کارشناسی ارشد نقاشی، دانشکدگان هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، ایران.

چکیده

تاریـخ هنـر، تنهـا عرصـه ظهـور و بـروز هنرمنـدان و سـبک‌های هنـری نبوده اسـت بلکه نشـانگر طیـف متنوع و پویایـی از مخاطبـان می‌باشـد کـه بـا تغییـر و دگرگونـی در ایـن طیف، هنـر و فرم‌هـای آن نیز تغییر کرده‌اسـت. ایـن پژوهـش از نـوع توصیفـی- تحلیلـی بـوده و بـه روش کتابخانـه‌ای صـورت گرفته‌اسـت و بـه پاسـخگویی بـه ایـن سـؤال اصلـی می‌پـردازد کـه ارتبـاط میان هنرمنـد و اثر هنـری و مخاطـب چگونه اسـت؟ هم‌چنیـن نقش و جایـگاه مخاطـب در هنـر نقاشـی و تأویـل و ادراک مخاطـب در ارتبـاط با اثـر هنری را بررسـی می‌نمایـد. در این رونـد از دو منظـر مطالعـات جامعه‌شناسـی و دیدگاه‌هـای فلسـفی بـه بررسـی جریـان ذکرشـده پرداختـه اسـت. یافته‌هـای ایـن بررسـی نشـان دادند اشـکال هنـری در ارتباط با مخاطـب در دوره‌هـای تاریخی مختلـف، به چهار شـکل کلـی هنر فرمایشـی، سفارشـی، مدرن و پسـامدرن تقسـیم شـده‌اند. در هنر مـدرن، هنرمنـدان نابغه فرض می‌شـدند، مخاطبـان ایـن آثـار هنـری اغلـب روشـنفکر بودنـد، در زمـرۀ خواص تلقـی می‌شـدند و هنرمنـد و اثر هنـری، مرکزیـت حـوزه هنـر را تشـکیل می‌دادنـد و مخاطـب منفعـل در حاشـیه قـرار می‌گرفت. هنر پسـامدرن، جایـگاه ویـژه‌ای در هنـر را بـه مخاطـب و نقـش ارتباطـی آن اختصـاص داده‌اسـت، اثـر هنـری بازتاب خواسـت و میـل مخاطـب بـوده که به واسـطه کنـش هنـری هنرمند تجسـم یافته‌اسـت. پسـامدرن، مخاطب‌محور می‌باشـد، مخاطـب در مرکزیـت حـوزه هنـر و هنرمنـد در حاشـیه قـرار گرفتـه و زمینـه حضـور مخاطـب به‌عنـوان بخشـی از فراینـد تولیـد اثـر، فراهـم شده‌اسـت. مـرزی میـان زبان‌هـای گوناگـون وجود نداشـته و اثـر خلق‌شـده ماهیتی متفـاوت از تکنیـک زبان‌هـای هنـری را دارا می‌باشـد. ایده‌گرایـی و رسـانه‌های نویـن، نقاشـی را وارد مرحلـه جدیـدی کردنـد کـه تعامـل بـا مخاطـب را متحـول نمـود و بـه نوعی، تعریـف اثـر هنـری از هنرمند بـه مخاطب ارجـاع گردیـد. تعامـل در چنیـن سـطح گسـترده‌ای مدیـون امکانات و فنـاوری رسـانه‌های نوینی می‌باشـد که به تکنولـوژی وابسـته‌اند. 

کلیدواژه‌ها